darkside من آن ماهی افتاده بر خاکم...... تورا چونم موج دریا دوست میدارم
دختره بعد دو روز دوستي ميگه دوست دارم برم پاریس روصندلی کنار پیاده رو بشینم و این کفترا بیان دورو برم ، براش دون بپاشم؛ یهو پاشم همشونو با سنگ بزنم …
مامان اينا رفتن بيرون منم گفتم نميام ميخوام درس بخونم يه ساعت ديگه مامانم زنگ زده ما تو رستورانيم ميخواي براي توام غذا بگيريم؟گفتم په نه په من باكتري هوازي ام غذاي ادما هم باهام سازگاري نداره!
رفتم چراغ اتاق خواهرم رو شبیه وصل کنم
زنگ زدم خونه مامان بزرگم میگم ؛ سلام عشقٍ من!!
شوستان هر روز وبلاگ شوستان وبلاگ تبادل لینک هوشمند
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|