darkside من آن ماهی افتاده بر خاکم...... تورا چونم موج دریا دوست میدارم یادتون میاد؟ سرمونو می گرفتیم جلو پنکه و می گفتیم: آ آ آ آ آآآآآآآ پیک نوروزی که شب عید می دادن دستمون حالمونو تا روز آخر عید می گرفت زنگ آخر که می شد کیف و کوله رو مینداختیم رو دوشمون که زنگ بخوره نفر اولی باشیم که میره بیرون یه مدت از این مداد تراش های رومیزی مد شده بود و هر کی اونو داشت خیلی باکلاس بود ماه رمضون که می شد اگه کسی می گفت روزه گرفتم بهش می گفتیم:زبونتو در بیار تا ببینیم که راس گفتی یا نه سر صف پامونو 180درجه باز می کردیم تا برا رفیق فابریکمون جا بگیریم آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیدم درستون کجاست ؟ اونا یه درس از ما عقب تر باشن چقد زجر آور بود صدای شنیدن آهنگ مدرسه ها باز شده اونم اول مهر دبستان که بودیم معلم بهداشت یه ساعتایی میومد و با مدادامون لای موهامونو نگاه می کرد بچه بودیم...وچه زود گذشت لذت های دوران کودکی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شوستان هر روز وبلاگ شوستان وبلاگ تبادل لینک هوشمند
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|