darkside من آن ماهی افتاده بر خاکم...... تورا چونم موج دریا دوست میدارم خدایا کفر نمیگویم پریشانم چه میخواهی تو از جانم؟ مرا بی انکه خود خواهم اسیر زندگی کردی خداوندا گر روزی ز عرش خود به زیر ایی لباس فقر پوشی غرورت را برای تکه نانی به زیر پای نامردان بیندازی و شب اهسته خسته تهی دست و زبان بسته به سوی خانه باز ایی زمین و اسمان را کفر میگویی نمیگیی؟!!! خداوند اگر در روز گرما خیز تابستان تنت بر سایه ی یوار بگشایی لبت بر کاسه ی مسی قیر اندود بگذاری و قدری ان طرف تر عمارت های مرمرین بینی و اعصابت برای سکه ای این سو و ان سو در روان باشد زمین و اسمان را کفر میگویی نمیگویی؟!!! خداوندا اگر روزی بشر گردی ز حال بندگانت با خبر گردی پشیمان میشوی از قصه ی خلقت از این بودن از این بدعت! خداوندا تو مسئولی خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشور است. چه رنجی میکشد ان کس که انسان است و از احساس سرشار است.... .
شوستان هر روز وبلاگ شوستان وبلاگ تبادل لینک هوشمند
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|